عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه=چشمان سبز شاعر و نویسنده
طراح و خوشنویس
گرافیست و طراح وب درباره وبلاگ آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ اس ام اس های جدید و زیبای عاشقانه برای خاموشی شب های انتظارم
موضوع مطلب : اس ام اس عاشقانه, اس ام اس جدید, اس ام اس زیبا, اس ام اس های جدید و زیبای عاشقانه, sms آرزوهای عاشقانه اما شعاری زندگی اما محال... تا حالا شده توی یه خونواده تبعیض نباشه؟ توی جامعه تبعیض نباشه؟ حتما" همتون میگین نه... اما چه عاشقانه بود اگه اینجوری نبود اگه اینطوری نبود جهنمم برامون بهشت بود. امیدوارم این پست به دلتون بشینه دوستان.
درزیر برخی از آرزوهایی که فقط درحد یه آرزو هستن و تحققشون غیرممکنه نمایش داده شده شمام اگه آرزوی محال دیگه ای توی ذهنتونه عنوان کنین
موضوع مطلب : آرزوهای عاشقانه, آرزوهای محال, آرزو, تخیلات باطل, تصورات غلط, فرض محال, نشدنی های روزگار, امیدواری بیهوده سخن هفته
سخن هفته+کلام بزرگان+پند پیران+پندهای بزرگان موضوع مطلب : پندهای بزرگان, سخن هفته, کلام بزرگان, پند پیران عشق سرعت-عشق رانندگی-عشق تصادف
سلام دوستان.
نمیدونم چه کرمی داره که همه تا میشینن پشت فرمون ماشین تازه یادشون میفته که اس ام اس بازی کنند...با گوشی موبایلشون حرف بزنند و پاشون هم با عصبانیت بیش از حد روی پدال گاز فشار بدن؟! نمیدونم با این کله پوکی ها چی رو میخان ثابت کنند؟ دیدن بقیه عکسهای فجیع تصادفات جاده ای در ادامه مطلب خواهشا" اگه دلشو ندارین ببینین به ادامه مطلب نروید نظر یادتون نره..ممنون
متن و آوای زیبای پیشواز ایرانسل و همراه اولانتظار مناجات امام زمان عج باصدای علی فانی
کد ایرانسل همین آوا :
ارسال کد ایرانسل به 7575
711217 - به طاها به یاسین (1)
متن این آوا در ادامه مطلب
شک و بدبینی و علل پیدایش آن در زندگی
بعضی ها اینقدر به همه چی مضنونن که به سایه های خودشونم بدبینن. بعضی ها اینقدر به همه چی شک دارن که به چشماشونم اعتماد ندارن. فقط من اینو میدونم زندگی با تقاب شک از مرگ فجیع هم سخت تره. کاش توی زندگی هیج کس هیچی نباشه ولی اسیر شک و بدبینی هم نباشه. کاش...
موضوع مطلب : اختلال شخصیت, اختلال شخصیت پارانویید, بدبین بودن, مشکل بدبینی, تعصبات, شک و بدبینی, اختلال اسکیزوفرنی, اختلالات روانی, اختلالات قضاوت های عجولانه و نابجا تصمیم داشتم به وب دوستانی که لطف کرده بودن و کامنت برام گذاشته بودن سر بزنم و ازشون تشکر کنم که ناگهانی و از طریق پاپ آپ به یه تالار گفتمان وارد شدم...همون صفحه اول چشمم به امضای یکی از اعضای اون تالار افتاد که برام خیلی معنی دار بود. چون برای خودمم اتفاق افتاده بود حقیقتش ولی چیزی درمورد اون نگفته بودم تاحالا. اونم اینکه دوستی توی کامنتها ازم پرسیده بود که چرا کامنتهای تایید نشده وبت زیادن و انگار همه برات خصوصی کامنت میذارن. ولی نمیدونست اینها کامنتهای تبلیغاتیه که تایید نشده اند.من به این دوستمون جوابی ندادم ولی حقیقتش خیلی برام گرون تموم شد که کسی که اصلا" منو نمیشناسه همین اول کار قضاوت بد بخاد در موردم بکنه. این جرقه توی ذهنم زده شد و کارت پستالی رو طراحی کردم که حاوی این مضمون بود. مضمونی که شاید هرکدوم از خوانندگان این مطلب باهاش توی زندگی مواجه شدن. امیدوارم هرگز کسی دچار قضاوت های کورکورانه و ظاهر بینانه در مورد شخصیت دیگرون نشه . وهمیشه واسه شخصیت و هویت همه احترام قائل باشیم. حتی اونایی که باهاشون دشمنیم. موضوع مطلب : کارت پستال, طراحی کارت پستال, قضاوت عجولانه, قضاوت نادرست فرخنده میلاد امام رضا"ع مبارک میلاد فرخنده امام رضا+اس ام اس میلاد امام رضا
در ادامه مطلب
عشق واقعی کدومه به نظرتون؟ این یا این؟====> این روزا عشق مسخره شده عشق کم رنگ شده عشق بی معنی شده کاش میون اینهمه عشق و عاشقی ها یکی پیدا می شد که بازم عشقای دیرین اونجوری رو واسمون تکرار کنه... موضوع مطلب : عشق اینترنتی, عشق شعاری, عشق واقعی, عشق چت, تصاویر عاشقانه, عشق وی چت, عشق لاین, عشق ساختگی داستان شکایات و ناشکری های ما آدم ها: اکثر ما آدم ها رسم داریم همش از خدا گله و شکایت کنیم و همه کاسه و کوزه هارو سر خدا بشکنیم به همه بدوبیراه میگیم.فکر می کنیم همه همه چیشون فراهمه جز ما... ولی کاش می دونستیم که هر کسی یه کم و کسری هایی توی زندگیش داره و هیچ دلی بی غم توی این دنیا نیست. و هیشکی رو خدا کامل نیافریده توی این دنیا. منتها بعضی مواقع ما خودمون توی کارای خدا فضولی می کنیم و بجای رسیدن به جاهای خوب برعکس همه چی رو به هم می ریزیم. غافل از اینکه اون چیزی که خدا خواسته مصلحت بوده و اون چیزی که نخواسته مصلحت نبوده. کاش ما آدمها می فهمیدیم زندگی با همین غمها و شادیهاش دلنشینه و کاش به قول معروف : با یه کشمش دهنمون شیرین نمی شد و با یه قوره ترش. تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد .... تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید، روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟» صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست، آن میآمد تا او را نجات دهد. مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم!». موضوع مطلب : داستان زیبا, داستان عبرت آموز, داستانهای زیباوعبرت آموز پیوند روزانه
پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
|
|||||||||||||||||||||