روانشناسی مسائل خانواده
روانشناسی مسائل خانواده
از این پس به بررسی معضلات اجتماعی و خانواده می پردازیم.
مشکلاتی که ما را از داشتن یک زندگی عاشقانه باز میدارند.
داستان واقعی زیر نمونه ای از این دست می باشد که خواندن اون رو حتما" به شما پیشنهاد میکنم:
پس از خیانت به شوهرم آیا خدا مرا میبخشد؟
شوهرم فردی شدیدا عصبی مزاج، بدبین وخشک رویی هست.(پارانوئید) به طوری که همه فامیل حتی خانواده خودش هم به این حقیقت معترفند. من حدود 9 سال بود که بنا به اقتضای زن بودنم تشنه محبت و احترامش بودم اما افسوس که همیشه بین ما تحقیر بوده و ناسازگاری... . هم بعد از سالها سرکوب شدن عواطف واحساساتم متاسفانه اسیر وسوسه های درونی ام شدم و با آگاهی از بزرگی یک گناه از سر خلاء محبت و شایدم لجاجت کور در مسیر زندگیم مقداری پام لغزید. و با فردی (استاد دانشگاهم) مدتی آشنا شدم و یک رابطه ساده تبدیل به صمیمیت شد. ایشان برعکس شوهرم هم مودب بود هم خوشرو وهم به ظاهر محترم و باسواد و در ضمن همسرش را طلاق داده بود و مجرد بود. متاسفانه بیشترین دلیل این اتفاق من بودم و ایشون مقصر واقعی نبود.
من هم با خودم و هم با شوهرم لج کرده بودم و نمیدانم میخواستم چه چیزی رو اثبات کنم!
خودم هم باورم نمیشود مرتکب چنین عمل زشتی شدم. رابطه دوستی ما بیشتر از طریق نت بود وبارها باهم چت کردیم اکثرا معمولی و دوستانه بود. ولی متاسفانه 2بارهم از خطوط قرمز گذشتیم و بعد هر دو پشیمان شده و تکرار نکردیم. چند بارهم یواشکی سوار اتومبیلش شدم و با هم صحبت کردیم و به دستانم دست زد (خدا مرا ببخشد) ولی بیشتر از این، هیچ اتفاق شوم دیگری بین ما نیافتاد. اما بعداز چند ماه من با یک تلنگر یکدفعه به خودم آمدم و از نیمه راه یک گناه بسیار بزرگ توبه کرده وبرگشتم. و با درخواست من این رابطه قطع شد. من تا لب پرتگاه یک گناه کبیره و نابخشودنی رفتم اما فکر می کنم خدای بزرگ بهم توفیق داد و به خودم اومدم. با اینکه نزدیک 1 ساله دیگر از این ارتباط دست برداشتم وقطع رابطه دوطرفه برقرار است وبا اینکه از آن زمان روزی نیست که این عمل من یادم نیافتد و از خدا دائم زیر لب با حالی زار طلب بخشش نکنم
اما بازهم از ترس خدا وجزای آخرت میترسم و لحظه ایی خیالم راحت نمیشود. چون من فردی نبودم که به طرف چنین اعمال پستی بروم و حالا در خود عذاب می کشم. هم امید بخشش دارم چون هوای مرا داشت وبا یک تلنگر نگذاشت بیشتراز این جلو بروم و آلوده شوم وهم خوف دارم در قیامت مقابل شوهرم و دیگران رسوا شوم.با اینکه می دانم خدا ستارالعیوب است و مرا متوجه اشتباهم کرد و خودش فرموده توبه کنندگان رو میبخشد،اما باز هم خجالت میکشم و می ترسم مرا هنوز نبخشیده باشد. من زندگیام را دوست دارم با اینکه شوهرم همان آدم سابق و همان خصوصیات را هنوز دارد، اما لایق این رفتار من نبود و حقش بر گردنم سنگینی می کند. شما را به خدا این دل پرآشوب و نگرانم را راهنمایی کنید بلکه کمی آرام شوم.
جواب در ادامه مطلب
افکار مخرب زندگی شاد و عاشقانه
روانشناسی خانواده:
افکار مخرب زندگی شاد و عاشقانه
بگذارید بپذیریم عقب انداختن چیزهایی که می توانند و باید انجام شوند تا زندگی ما را شادتر کنند، بسیار احمقانه است. همین الان، همین جا خود را خوش حال کنید. شاید صدها مکان برای رفتن و صدها چیز جالب برای دیدن و انجام دادن وجود داشته باشند.
چیز ناراحت کننده این است که شما به جای لذت بردن از آن ها به خودتان قول بدهید روزی در اینده آن ها را انجام بدهید. افسوس،آینده هیچ وقت نمی آید. همه ی چیزی که داریم زمان حال است. ما متولد میشویم تا از خوشی های زندگی لذت ببریم. پس رو به جلو بروید و رئیس زندگی خود باشید. زندگی خود را پر از خوشی کنید.
واقعأ؟ قصد دارید چه چیزی را بخرید؟ چاه نفت؟ بسیار خب، مطمئنأ این گران است. اما معمولأ ما زن ها، به چیزهای خیلی ساده تری فکر میکنیم و آرزوی ان ها را داریم. سه سال پیش من تصمیم گرفتم مقداری پول را برای خرید یک جفت کفش اختصاص بدهم.حدس بزنید چه اتفاقی افتاد، من آنها را خریدم، با این که چند ماه طول کشید تا پول کافی برای خریدن آنها جمع کنم. اما من به خودم گرسنگی ندادم تا آنها را مال خودم کنم. من عاشق خودم هستم و می خواهم شما هم یادبگیرید عاشق خودتان باشید. ما شایسته ی بهترین چیز ها هستیم. هیچ استثنائى وجود ندارد. ارزش دادن به خود و خود را ناز پرورده کردن، سلامتی است. روحیه ی خود را بهتر کنیم و مناعت طبعمان را بالا ببریم.
اول از خود بپرسید چرا کاری را به عقب انداختید؟ صادقانه جواب بدهید چه مشکل وقت باشد چه پول. همان طور که می دانید هر جا که خواست و آرزویی باشد، راهی برای رسیدن به آن وجود دارد. اگر واقعأ بخواهیم چیزی اتفاق بیفتد،اتفاق میفتد،فرقی نمیکند چگونه. برای وقت و بودجه ی خود با توجه به میزان مشغله ی خود برنامه ریزی کنید. چگونه خود را برای رسیدن به رویاهایتان وقف کردید؟ بهانه پیدا کردن را تمام کنید و فعالانه شروع به بدست آوردن هدف هایتان کنید.
شما میتوانید بدون سینما رفتن زندگی کنید.اما آن زمان شما خود رابه چه کاری مشغول میکنید؟ بله،درست است،کار عادی!
زندگی برای همیشه دوام ندارد. گالری ها،تئاترها، سینماها برای این وجود دارند تا به شما اجازه دهند یک دنیای متفاوت را ببینید وحس کنید. در حینی که به صحنه ی نمایش نگاه میکنید و یا فیلم خانه ی هنر را میبینید، از لحاظ روحی و عقلی رشد میکنید.
شرط میبندم شما حداقل یکبار به یادگیری زبان خارجی جدید و یا نواختن گیتار فکر کردید. شاید شما هنوز گواهی نامه ی رانندگی خود را نگرفته باشید. جلو بروید و تمام این کارها را انجام دهید. شما سزاوار آرزو کردن و تبدیل کردن آرزو های خود به واقعیت هستید.
بقیه در ادامه مطلب
خانم ها از این 8 کار پرهیز کنند
خانم ها از این 8 کار پرهیز کنند
آیا تا به حال شده در حالی که گمان میکردید لحظات فوقالعاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانمها عاداتی دارند که مردها را ناراحت میکند…
میخواهیم 8 نمونه از همین عادات را با هم مرور کنیم:.
1- جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست!
ساعت 8 شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و روی کاناپه در حال استراحت و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بودهاید حال این فرصت را پیدا کردهاید که خانه را کمی جارو بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود میخواهید دقیقهای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو بکشید اما متوجه عصبانیت همسرتان میشوید.
بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را به فردا موکول کنید.
2-غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال میبیند
امروز بعد از ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش میشود. اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه میروید، غرغر میکنید و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد میگیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد ساکت باشید. نباید از عکسالعمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، اگر شما فوتبال دوست ندارید بهتر است آن ساعت خود را مشغول به کار مورد علاقه خود کنید.
3- بگو منو دوست داری ، بگو
به رستوران رفتهاید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذراندهاید. حال به خانه برمیگردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است مینشینید و شروع میکنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر « چهقدر من رو دوست داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان میکند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و شما گمان کنید به شما بیعلاقه است یا حوصلهتان را ندارد. پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد.
4- کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟
« کی بود زنگ زد؟» « چی میخواست؟» « خوب تو بهش چه گفتی؟»
گاهی اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ میکنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن است تمام شود. فراموش نکنید بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید. اجازه دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه میدهید همسرتان در زندگی شخصیاش رازهایی را برای خود نگه دارد، زندگی مشترک شما باثباتتر خواهد بود.
5- ادب کردن شوهر
گاهی زنان با همسران خود مثل کودکان برخورد میکنند. مثلا مدام به او یادآوری میکنند که به دندانپزشک مراجعه کند. فراموش نکند نان بخرد. روغن ماشین را چک کند و… این حرفها تنها میتواند سبب عصبانی شدن همسرتان شود. او ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. اگر کاری را فراموش میکند تنها یک بار به او گوشزد کنید و قبل از آنکه نظرتان را در مورد کاری بدهید، منتظر شوید تا خود او درباره آن صحبت کند یا نظرتان را بخواهد.
6- افتادن از آن طرف بام
مدام به همسرتان زنگ میزنید، میخواهید تنها با او بیرون بروید و دوریاش را نمیتوانید تحمل کنید؟ مردان شاید در ماههای اول ازدواج این روند را تحمل کند اما بعد از این عادت شما عصبانی خواهند شد. اجازه بدهید ساعاتی از روز را به حال خودش باشد.
7- الان میام!
ساعت 8 به یک مهمانی دعوت شدهاید و با آنکه همسرتان نیم ساعت است آماده روی کاناپه نشسته. شما هنوز به دنبال این هستید که چه روسری با پیراهنتان جور است و او مدام تکرار میکند که زود باش، همین لباس خوب است و… تا آنکه در نهایت از دست شما عصبانی میشود. بهترین کار این است که شما یک یا دو ساعت پیش از ساعت مقرر انجام کارهای خود را آغاز کنید تا وقتی او آماده میشود شما دیگر کاری برای انجام دادن نداشته باشید.
8- انتقاد از مادرشوهر
« مادرت را خیلی دوست دارم ولی بهتر بود قبل از آنکه بیان حداقل اول زنگ میزدند.» شاید حق با شما باشد ولی حتی یک انتقاد محترمانه از مادر همسرتان ممکن است او را ناراحت کند. اگر میخواهید در دید همسرتان و خانوادهاش بهترین باشید هرگز از مادر همسرتان ایراد نگیرید.