سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه=چشمان سبز

شاعر و نویسنده طراح و خوشنویس گرافیست و طراح وب

عاشقانه ترین اشعار و غزل های عاشقانه

عاشقانه ترین اشعار و غزل های عاشقانه

دوستان سلام...

مدتی بود حوصله آپدیت نداشتم هر موقع هم میومدم مطلبی بذارم یه حادثه ای اتفاق میفتاد که حوصله رو ازم میگرفت.

یه روز زلزله -یه روز سقوط هواپیما-یه روز سیل-یه روز حوادث منا و مکه با اون مظلومیت و آل سعود نامرد-یه روز ظهور داعش و پیچیدن جنایات اونها توی اخبارواینترنت ...

خلاصه معذرت میخام اگه کمتر بروز میشم و مطلبی نمیذارم.چون از طرفی هم می بینم به اندازه کافی پست توی وبم برای خوندن هست و زیادهم شلوغ بشه وبم سرعتش میاد پایین...

این روزا خیلی خوشحالم چون یه توراهی داریم...که واسه اومدنش و دیدنش دارم لحظه شماری میکنم.

فقط انتظار اومدنش یه جورایی سخته.. و یه جورایی خیلی شیرین.

چون ایم بار انتظار ارزش داره و بیقرار اومدنش بودن لذت...

انتظار کسی که میدونی بالاخره یه روزی خواهد آمد و چراغهای تاریک خونه تو روشن خواهد کرد.

امروز هم به افتخار اون یه شعر عاشقانه زیبا براتون انتخاب کردم .

امیدوارم بخونین و ازش خوشتون بیاد.

http://rozup.ir/up/azizeman/Exis_Night_Gallery_70934.jpg

غزل عاشقانه...

« برای تو »

ای شرقی قشنگ! که شعرم برای توست
در بیت بیت هر غزلم رد پای توست

احساس می کنم که ز جان دوست داری ام
تنها دلیل منطقی ام چشم های توست

شاید مرا به اسم قدیمی صدا زدی
باور کنم پرنده ی من! این صدای توست؟

حال و هوای چشم تو شعر مرا سرود
شعرم همیشه حاصل حال و هوای توست

همواره انتهای غزل خوب می شود
وقتی که انتهای غزل ابتدای توست

در ابتدای چشم تو شعری شروع شد
شعری که بیت های قشنگش برای *توست

عاشقانه ترین اشعار و غزل های عاشقانه+غزل عاشقانه+شعر عاشقانه+عاشقانه ترین اشعار+اشعار عاشقانه+غزل+غزل عاشقی


اشعارعاشقانه شهریاروزندگینامه شهریار، این غزلسرای توانا...

شکست عشقی شهریاردرزندگی و غزلیات زیبایش دراین باره:

شعری از شهریار در وصف رفیق بیوفای خودش:


تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

**********

تا هستم ای رفیق ! ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئــــی که نیستم
در آستــان مرگ که زندان زندگی است
تهمت به خویشتن نتـــوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمـــــــری گریستم
طی شد دو بیست سالم وانگارکن دویست
چون بخت وکام نیست چه سود از دویستم؟
گوهرشنـــــاس نیست در این شهر شهریار
من در صف خــزف چه بگویم که چیستم ؟

که یکی ازبرجستگیهای زندگی او شکست عشقی او بود....

شعری که بخاطر شکست عشقی اش سرود:

 
     
  آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بى وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا؟

نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر مى خواستی, حالا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توأم, فردا چرا؟

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
این قدر با بخت خواب آلود لالا چرا؟

آسمان چون شمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمى پاشد زهم دنیا چرا؟

شهریارا بی حبیب خود نمى کردی سفر
این سفر راه قیامت مى روی تنها چرا؟

*****************

روحش شادویادش گرامی و جاوید

حواندن زندگینامه این شاعرتوانای غزلسرای ایران

در ادامه مطلب مطالعه کنین دوستان

ادامه مطلب...

شعر درخواستی و زیبای « وداع تلخ » با موضوع جدایی برای اونایی که

وداع تلخ


دوباره کنج این کافه

نشستم منتها بی تو

دارم تو قهوه ی تلخم

میبینم عکس چشماتو

 

چقدر جای تو خالیه

رو این صندلی چوبی

کنارم نیستی و بی تو

دلم میشه یه آشوبی

 

یه عمری توی این کافه

همه ما رو باهم دیدن

تو نیستی و همه دارن

منو با دست نشون میدن

 

رو میز پشت سر داره

یکی دوستت دارم میگه

دلم میلرزه میبینم

که گل میدن به هم دیگه

 

میفتم یاد روزایی

که تو بودی کنار من

چه زود پاییز شد و گلها

تو دستای تو پژمردن

تو دستای تو پژمردن

 

به جز من توی این کافه

کسی انگاری تنها نیست

بدون تو چه دلگیرم

برام این لحظه زیبا نیست

 

صدای خنده میپیچه

تو مه دود همین کافه

یکی از پشت سر میگه

بی زحمت 2تا نسکافه

 

رو میز پشت سر داره

یکی دوستت دارم میگه

دلم میلرزه میبینم

که گل میدن به هم دیگه

 

میفتم یاد روزایی

که تو بودی کار من

چه زود پاییز شد و گلها

تو دستای تو پژمردن

تو دستای تو پژمردن

تو دستای تو پژمردن

امیدوارم خوشتون اومده باشه و ازم راضی باشین دیگه