سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه=چشمان سبز

شاعر و نویسنده طراح و خوشنویس گرافیست و طراح وب

عشق واقعی کدومه به نظرتون؟

عشق واقعی کدومه به نظرتون؟

عشق

این یا این؟====>

عشق دروغین


عشق واقعی

این روزا عشق مسخره شده

عشق کم رنگ شده

عشق بی معنی شده

کاش میون اینهمه عشق و عاشقی ها

یکی پیدا می شد که بازم عشقای دیرین اونجوری رو واسمون تکرار کنه...


عشق در دنیای حیوانات

عشق در دنیای حیوانات

عشق در دنیای حیوانات

عشق در دنیای حیوانات

گاهی اوقات ما آدما باید عشق رو از حیوونا یاد بگیریم

بعضی وقتا اینقدر به جفتشون به بچه هاشون عشق می ورزند که توی حیوون بودنش شک می کنیم.

و گاهی خودمون اینقدر از عشقمون و از خونواده مون غافل میشیم که توی انسان بودن و عاشق بودنمون می لنگیم.

البته ببخشین که اینجوری گفتم..چون هنوزم عاشق واقعی وجود داره...فقط یه چیزی هست یه کم کمیابه.

در ادامه مطلب عکسهای زیبایی از معاشقه حیوانات گذاشتم.

امیدوارم خوشتون بیاد عزیزان.

نظر یادتون نره لطفا".

 

ادامه مطلب...

داستان عشق یکطرفه

داستان عشق یکطرفه

دوستان تاحالا شده اسیر یه عشقی بشید که فقط یکطرفه است؟

اگه تجربه تلخ یک عشق یکطرفه رو توی زندگیتون داشتید یا دارید مطلب زیر رو بخونین بد نیست...

عشق یکطرفه: کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟

وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.

"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی‌شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی‌شد. اما همه این کارها را کردم، می‌کنم و خواهم کرد."

درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه‌ای در قلبش به شما احساس نمی‌کند، نابودتان می‌کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می‌خواهید، این احساسات قوی‌تر هم می‌شوند. بیشتر آدم‌ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می‌گذرانند اما این امیدها هیچ‌وقت به واقعیت بدل نمی‌شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می‌گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ‌ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می‌آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می‌توانید انجام دهید.

وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟

واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می‌کنیم که آن فرد تنها کسی است که می‌تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی‌توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی‌توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می‌توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می‌شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.

فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت‌ترین قسمت است. تا می‌توانید گریه کنید، بعد همه عکس‌ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می‌آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می‌اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می‌کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می‌برید. این کار باعث می‌شود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه‌ های دیگر زندگی هم نگاه کنید.

عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی‌گذارد. به ‌جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می‌گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.

عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده‌اید و به نظر می‌رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می‌شوید که می‌تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.

 

 


واسه کسی بمیرکه برات تب کنه ...

مادرم همیشه حرف نصیحتش به من این بود که:

"فقط واسه کسی بمیر که برات تب کنه

و من اینو خیلی دیر فهمیدم که کی برام تب میکنه واقعا"

افسوس از لحظاتی که میتونستم عشقمو نثارش کنم اما نشناختمش و عشقمو ازش دریغ کردم.

کاش اون لحظه ها بازمیگشتن...

کاش...




 

موضوع مطلب : پندهای مادرانه / پندهاواندرزها / سخنان بزرگان / نصایح بزرگان

حکایتی ازیک عشق واقعی !

حکایتی ازیک عشق واقعی !

 

به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است.

در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. درس ها چطور است؟ نگران ما نباشید. حال مادر دارد بهتر می شود. بزودی برمی گردیم…

چند روز بعد پزشک ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند. زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و درحالی که گریه می کرد گفت: « اگر برنگشتم، مواظب خودت و بچه ها باش.» مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: «این قدر پرچانگی نکن.» اما من احساس کردم که چهره اش کمی درهم رفت. بعد از گذشت ده ساعت که زیرسیگاری جلوی مرد پر از ته سیگار شده بود، پرستاران، زن بی حس و حرکت را به اتاق رساندند. عمل جراحی با موفقیت انجام شده بود. مرد از خوشحالی سر از پا نمی شناخت و وقتی همه چیز روبراه شد، بیرون رفت و شب دیروقت به بیمارستان برگشت. مرد آن شب مثل شب های گذشته به خانه زنگ نزد.

فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بی هوش بود. صبح روز بعد زن به هوش آمد. با آن که هنوز نمی توانست حرف بزند، اما وضعیتش خوب بود. از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند، دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد.

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب...

\ عشق بورزیم...اما بی منت...\

" عشق بورزیم...اما بی منت..."

عشق بورزین...حتی اگه قربانی بشین

به کسی که به قول خودت تمام دنیا و هستی توست

داشته هایت را ببخش نه نداشته هایت را

چگونه باور کنم که" دوستم داری؟

وقتی آنچه به من بخشیده ای......را نمی بینــــــــــــــــــــــــــم

 


عاشقی تا آخرین دم زندگی...

همدمم باش تا آخرین دمم...

 

عشق لیلی و مجنون

سلام دوستان دیروز بعدازظهر از شرکت که رفتم با خالم اینا رفتیم دیدن داداشم که بعد از عمل جراحی فک الان توی خونه استراحت داره میکنه.
توی مسیرم که با ماشین درحال حرکت بودم یه چیز جالبی نظر منو به خودش جلب کرد.
اونم اینکه یه پدرومادر سالخورده ای دو بار پشت سرهم به فاصله ده دقیقه در حین عبور از خیابون جلوم سبز شدن.
درحالیکه هردوشون هوای همو خیلی داشتن.من وقتی بهشون رسیدم ترمز کردم و بهشون خیره شدم و اجازه دادم از خیابون رد بشن..خیلی دوست داشتم که جاداشتم سوارشون کنم ولی نداشتم.برام خیلی قابل تحسین بود که دوتا کهنسال سالخورده که عشقشون هم خیلی قدیمیه اینحوری هنوز به هم عشق می ورزن و برای هم احترام قائلن.از اینکه واسه هم تکراری نشدن مث عشقای امروزی و مثل لیلی و مجنون دستاشون هنوز توی هم قفله و از هم جدا نشده....
یه لحظه این دعا توی ذهنم نقش بست که:
خدایا!  دستای هیچ عشقی رو از توی دستای هم در نیار
هیچ نگاری رو از یارش جدا نکن..
بیاییم از این عشقا توی زندگیمون درس بگیریم و اینقدر عشق و عاشقی رو سرسری نگیریم.
اگه دل به کسی می سپریم تا آخرش باشیم...