دروغ یا صداقت؟

عجب زمونه ای شده

هرکی راستشو بگه منعش میکنن

مسخره ش می کنن

از اجتماع طردش میکنن

بعد هرکی روبهانه دروغ میگه...فریبت میده...یک شبه با عزیزت جابجاش میکنی و به اون ترجیحش میدی...

نمیدونم تا کی اسیر این غفلتها و توهم ها باید باشیم و پشت سر هم ضربه بخوریم و ازمون سوء استفاده بشه؟

انگار به این زمین خوردن ها عادت کردیم دیگه.انگار همه چی برامون لوس شده...بی معنی شده...مسخره شده.

بعد همش هم می نالیم از دروغ و خیانت و نامردی.

کاش یه نگاهی به خودمون میکردیم و یه درجه تغییر فکر و مسیر می دادیم.

کاش...

!؟بوی خیانت

جسارت نباشه ها...

با شما نیستم ولی واقعا"بعضی وقتا شعار می دیم که :

عاشقیم

صادقیم

ولی فوری تا دری به تخته می خوره

بوهایی می شنویم...

بوی خیانت

بوی آدم فروشی

بوی دروغ

چه بو های بدی...

دریغ از ما که از عشق فقط همینو فهمیدیم

جدی فرق درک ما و حیوانات از عشق در چیه؟

کی میدونه؟

بعداز آنهمه محبت سنگدلانه گفتی:

من نباشم برای تو چیزی... نه تکان میخورد نه عوض میشود

اکنون کجایی که ببینی دستانم را به خاطرتو به تیغ جراحان سپردم

یادگاری که تا آخرعمرم با خودم همراه دارم

بعدازاینهمه محبت تو ، حالا بگو دلم را به دست کدام جراح بسپارم

بعضی ها توی زندگی فقط لاف زدن رو بلدن...

حتی توی عاشقی

البته دور از جون شما...

حرف من این است

سفید و سیاه فرقی نمی کند

مثل شب سیاه باش

ولی وقتی که هستی زیبا باش....

یکرنگ باش...

مرا به خورشید دروغین دلخوش نکن

ای هیزم شکن !

من از دوست داشتن های  ریائی ، تبــــــــــــــــــــــــرها خورده ام