عشق یا جنون ؟عشق رابا جنون اشتباه نگیریم
دوستان سلام...
دیشب یکی از بچه ها و رفقا یه کلیپی روی توی گوشیش نشونم داد که واقعا" متأثرم کرد
عاقبت نافرجام یک عشق خیالی و رویایی و درعین حال غیر واقعی...
پسری که خیلی ناجوانمردانه اسید می پاشه روی صورت معشوقه اش برای اینکه با کسی که فکرمیکنه خوشبختش میکنه میخاد ازدواج کنه.
ازاین ماجراهای تأسف بار بارها هممون هم دیدیم هم شنیدیم ولی کی میخاد آخر این قضیه ها باشه خدا میدونه
پسری که روی عشق معشوقه اش قداره می کشه
پسری که بخاطر اینکه به معشوقه اش نمیرسه خودکشی میکنه
دختری که برای انتقام از خیانت عاشقش میره اسیر دام هایی میشه که آخرش مرگه فقط
و کسی که بخاطر اثبات عشق عاشقشو مجبور به هر کاری میکنه
حتی جنایت و قتل
نمیدونم چرا ما ایرونی ها هیچوقت زبون هم رو نمی فهمیم...زبون دل هامونو نمی فهمیم...همو درک نمیکنیم...عشق رو درک نمی کنیم...زندگی رو درک نمی کنیم...خدا رو درک نمی کنیم؟!!!!!! چرا؟
چرا معنی عشق رو با "جنون " عوضی گرفتیم؟
چطور دلمون میاد به خودمون بگیم عاشق؟ بعد چشمامونو ببندیم و هر بلایی که دوست داریم ناجوونمردانه سر عشقمون بیاریم؟!؟ چه جوری؟
چرا همش می زنیم به بیراهه ای که جز ندامت و پشیمونی آخرش چیزی عایدمون نمیشه؟ چرا؟
دلم میخاست داستانی ساخته می شد از عاشقی لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد
کاشکی عاشقای امروزی ما اونروزی بودن...کاشکی عاشقامون..معشوقه هامون افسانه ای بودن...اما بودن
بخدا دل زمونه هم از قحطی همچین عاشق و معشوقایی خونه...
یه داستان در ادامه مطلب هست...پیشنهاد میکنم حتما" بخونین ..بد نیست
ادامه مطلب ...
موضوع مطلب :