تکیه به دیوار غمم ؛عادتمه گریه کنم
بگین من این ترانه مو حالا به کی هدیه کنم
اون عاشق بازی بودو، همش میخواست چِش بذارم
نشد بهش بگم که من این بازی و دوس ندارم
ناخواسته چش گذاشتم و،اونم که رفت قایم بشه
ساده منو تنها گذاشت هنوز دلم دنبالشه ...
یه کم شبیه خودمه ؛اماچشاش رنگ شبه
صداش یه کم گرفته بود؛راه رفتنش مرتبه
میخوام بدونم واسه کی گذاشته رفته بی خبر
میخوام بدونم واسه چی محبتم نداشت اثر
میخوام بدونم واسه چی ازم گذشت منو نخواست
کجا بهش بد کردمو اینطور منو تنها گذاشت
غصه ی اون ندیدنش هرشب بهم سر می زنه
خیلی براش دلواپسم یکی بهم کمک کنه
افسرده کرده دل مو؛کم کم دارم تباه میشم
یکی بهم کمک کنه تا من ازش رها بشم
......................
شعر از دوست عزیزم آقای پرویز کدخدائی
موضوع مطلب : شعر غمگین, شعرجدائی, شعردرفراق دوست, شعردرغم ازدست دادن دوست, شعر بیوفایی, شعر شکست در عشق, شعر نفرین عاشقی, دلشکسته, تنها, غمگین