هنوز حسرت میخورم واسه لحظه های از دست رفته
واسه لحظه هایی که نتونستم کنارش باشم
هنوزم حسرت میخورم که دیر فهمیدش
کسی که من اکنون همدردش شدم
ولی روزها از درک دردش عاجز بودم
روزهای بی پدری سخت میگذرد پدرم
هرچند به یادت میگذرند
حالا که همدردتو ام میفهمم
که یتیمی چه درد عظیمی است
همان دردی که پدرم سالها از آن برایم گفته بود
حالا دریافته ام که تنها:
حالت سوخته را سوخته می داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه زچیست؟
موضوع مطلب : پدر, پدر برکت خونه, اس ام اس پدر, اس ام اس درغم پدر, شعر درغم پدر, متن ادبی درغم پدر, داستان من و پدر, پدر مردنمونه, عکس پدر