سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه=چشمان سبز

شاعر و نویسنده طراح و خوشنویس گرافیست و طراح وب

مطالب عاشقانه..نامه خدا به انسان



دوستان شاید فکرکنین خدا نمیتونه برای بنده اش نامه بنویسه و این تخیلی و دست پرورده ذهن آدمه
ولی واقعا"وقتی تصورشو کنیم توی اعمال روزانه می بینیم که خدابارها از این نامه های عاشقانه بارهابرای بنده هاش می نویسه ولی ما بنده های بی اعتنا حتی این نامه هارو بازهم نمیکنیم چه برسه به اینکه بخوایم بخونیم و ازش چیزی هم بفهمیم....شاید اگه این نامه ها رو جدی می گرفتیم و می خوندیم الان خوشبخت ترین آدم روی زمین بودیم.....
به هرحال امیدوارم از مطلب امروزمن خوشتون بیاد و استفاده لازم رو ببرین.
نامه خدا به مخلوقش که خیلی دوستش داره

به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم


و امیدوار بودم که با من حرف بزنی حتی برای چندکلمه.....

نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد

از من تشکر کنی.

صبحانه خوردی و حواست به من نبود

سپس متوجه شدم که خیلی مشغولی

مشغول انتخاب لباسی که می خواستی بپوشی

و قراری که با دوستت در دانشگاه داشتی.

وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی

فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی

و به من بگویی : سلام؛

اما تو خیلی هراسان بودی.....

یک بار مجبور شدی منتظر بشوی و

برای مدت نیم ساعت کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.

بعد دیدمت که از جا پریدی.....

خیال کردم می خواهی با من صحبت کنی ؛ اما....

...به طرف موبایلت دویدی

به پیامهای دوستانت جواب دادی و ایمیل و فیس بوکت را چک کردی

تا از آخرین اخبار و شایعات با خبر شوی.

تمام روز با صبوری منتظر بودم...

با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم

که اصلاً وقت نداشتی بامن حرف بزنی

متوجه شدم قبل از نهار هی دور و برت را نگاه می کنی،

شاید چون خجالت می کشیدی که با من حرف بزنی،

سرت را به سوی من خم نکردی

تو غروب به خانه رفتی و

به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.

بعد از انجام دادن چند کار، تلویزیون را روشن کردی

شبکه های ماهواره را یکبار بررسی کردی

و در حال خوردن چیپس و تخمه به نظاره نشستی......

نمی دانم شبکه های ماهواره را دوست داری یا نه؟

در آن چیزهای زیادی نشان می دهند

و تو هر روز مدت زیادی از روزت را جلوی آن می گذرانی؛

در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط از برنامه هایش لذت می بری...

باز هم صبورانه انتظارت را کشیدم

و تودر حالی که تلویزیون را نگاه می کردی ، شام خوردی؛

و باز هم با من صحبت نکردی.

موقع خواب...،

فکر می کنم خیلی خسته بودی....

بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب به خیر گفتی

به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.

اشکالی ندارد......

احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت

و برای کمک به تو آماده ام.

من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.

حتی دلم می خواهد یادت بدهم که تو چطور بادیگران صبور باشی.

من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم.

منتظر یک سر تکان دادن...

دعا ، فکر ، یا گوشه ای از قلبت که متشکر باشد.

خیلی سخت است که یک مکالمه یک طرفه داشته باشی.

خب ، من باز هم منتظرت هستم؛

سراسر پر از عشق تو...

به امید آنکه شاید امروزکمی هم به من وقت بدهی.

آیا وقت داری که این را برای کس دیگری هم بفرستی؟

اگر نه،عیبی ندارد،می فهمم و هنوز هم دوستت دارم.

روز خوبی داشته باشی...

دوست و دوستدارت : خدا


دردودل عاشقانه باخدا

دوکلمه دردودل با شما...

این مطلب رو واسه این گذاشتم که چندوقته توی هروبلاگی سرمیزنم از نوشته های دوستان فقط بوی یاس و ناامیدی و دلگرفتگی و گله و شکایت از این و اون به مشامم رسید.اونقدرکه از هرچی وب نویسی و دنیای مجازی بود سیر شدم...خواستم بگم آخه چرا تااین حد شکایت از زندگی و زمین و زمون؟

چرا اینقدر شکایت از خدا؟

تاحالاشده بشینیم یه کم با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم؟

ببینیم چرا خلق شدیم ؟به دنیا اومدیم واسه چی؟

تاحالاشده توی خوشیهامون بگیم خدایا شکرت؟

یا اینکه نه؟ فقط وقتی ناملایمتی ها و سختی ها و رنج ها و مصیبت ها و بیماری ها بهمون رو میکنه یادخدا میفتیم فقط؟ و از اون کمک می خایم؟ و از اون طلبکاریم؟

آیا شده تا حالا همه ی بدبختیها و شکنجه هایی که زندگی به ما وارد میکنه رو از سوی خدا ندونیم و از طرف خودمون بدونیم؟

یا اینکه شده همون سختی ها رو هم مصلحت خدا بدونیم یا همش شاکی هستیم که خدایا! این چه سرنوشت شومی بود نصیب من کردی؟ و چرا فلانی توی نازونعمت و راحتیه ولی من همش بد میارم و کم میارم و آرامش ندارم و از اینحرفا؟

گلای من..مابنده های خدا....هممون اگه بشینیم پای درد دل هم می بینیم که خدابا همه مهربونی و کرامتش یه چیزی رو بهمون نداده و هرکسی رو به مصلحت خودش نعمت عطاکرده. نعمت هایی که بسا اگه میداد باعث رنجش و ناراحتی ما بود نه آسایش و راحتی ما.

من نمیخام موعظه کنم چون خودم سراپاتقصیروگناهم ولی فقط به این نکته رسیدم که ادم توی هرمرحله از زندگیش و تحت هرشرایطی فقط باید بگه خدایا شکر.

اگه وقتی خدا ناظر احوالاتته فقط خالصانه ازخدا یه چیزی رو خواستی محاله خدا بهت نده.

ولی اگه همش طلبکارخدابودی و باهاش درست دردودل نکردی و توقع زیادی ازش داشتی همون کم رو هم ازت میگیره.

میدونم همه ی شما هم مثل من این موضوع رو یه جورایی تجربه کردین که وقتی قدر همون نعمات کم رو میدونین و واستون زیاد به نظر میرسن که یه کمی از همون به نظرخودتون کم رو هم خدا ازتون بگیره....وقتی بدترازبد برامون پیش میاد اونوقت میگیم خدایا شکرت..همون کم رو هم بهمون برگردون...چیز زیادی ازت نمیخایم دیگه.

 

امیدوارم همه ی ما به نعمتهایی که خدا بهمون داده قانع و شاکر باشیم همیشه.

دراینصورته که خدا روز به روز بیشتر به ما لطفشو ارزونی میکنه و یک دقیقه هم ازمون غافل نمیشه.

خدایا بخاطر همه نعمت ها و محبت هات شکر...

کارت پستال عارفانه دردودل باخدا