همیشه درگیرهمیشه هاییم
همیشه آنچه راحت به دست می آید راحت از دست می رود
همیشه به نگاهمان به روبروست بدون آنکه نگران پل های پشت سرمان باشیم که مبادا خراب شوند
همیشه بدها را خوب می بینیم و خوب ها را بد
همیشه از آنچه داریم غافلیم . به آنچه دست نیافتنی است تمایل داریم
همیشه شعار عشق سر می دهیم ولی از درک معنی عشق عاجزیم
همیشه بین صدراهی استخاره گیر کرده ایم و راه را گم می کنیم
همیشه همه چیز را ناچیز می دانیم جز خود راکه در لاک غروروخودخواهی گم است و دیگری را نمی بیند
همیشه درگیر این همیشه هاییم
اما افسوس هرگز عبرت تجربه ی این همیشه ها را نمی فهمیم و باز نقطه سر خط.
باز روز از نو و روزی از نو و طومار همیشه ها از نو.
بخاطر کرده های دل غافلمان خود را شکست خورده می بینیم
و روزگار را مقصر و شانسمان را سیاه
و خدا را قاضی و داوری که به عدالت حکم نمی کند.
همیشه درگیر این کفر هاییم
همیشه ی روزگار.
همیشه ی ایام.