اشعارعاشقانه شهریاروزندگینامه شهریار، این غزلسرای توانا...
شکست عشقی شهریاردرزندگی و غزلیات زیبایش دراین باره:
شعری از شهریار در وصف رفیق بیوفای خودش:
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
**********
تا هستم ای رفیق ! ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئــــی که نیستم
در آستــان مرگ که زندان زندگی است
تهمت به خویشتن نتـــوان زد که زیستم
پیداست از گلاب سرشکم که من چو گل
یک روز خنده کردم و عمـــــــری گریستم
طی شد دو بیست سالم وانگارکن دویست
چون بخت وکام نیست چه سود از دویستم؟
گوهرشنـــــاس نیست در این شهر شهریار
من در صف خــزف چه بگویم که چیستم ؟
که یکی ازبرجستگیهای زندگی او شکست عشقی او بود....
شعری که بخاطر شکست عشقی اش سرود:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بى وفا حالا که من افتادهام از پا چرا؟
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر مى خواستی, حالا چرا؟
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توأم, فردا چرا؟
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
این قدر با بخت خواب آلود لالا چرا؟
آسمان چون شمع مشتاقان پریشان میکند
در شگفتم من نمى پاشد زهم دنیا چرا؟
شهریارا بی حبیب خود نمى کردی سفر
این سفر راه قیامت مى روی تنها چرا؟
*****************
روحش شادویادش گرامی و جاوید
حواندن زندگینامه این شاعرتوانای غزلسرای ایران
در ادامه مطلب مطالعه کنین دوستان
نام پدر: حاج میراقا خشکنابی
تخلص: شهریار
تولد و وفات: (1285 - 1367) شمسی
محل تولد: ایران - آذربایجانشرقی - تبریز
شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
سید محمدحسین بهجت تبریزی (1285 تا 27 شهریور 1367) متخلص به شهریار (قبل از آن بهجت) شاعر ایرانی بود که شعرهایی به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی داشت. از شعرهای معروف او میتوان از «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» به فارسی و «حیدر بابایه سلام» (به معنی سلام بر حیدر بابا) به ترکی آذربایجانی اشاره کرد.
شهریار پس از انقلاب ایران، شعرهایی نیز در مدح نظام جمهوری اسلامی و مسئولین آن، از جمله آیتالله خمینی و آیتالله خامنهای و نیز اکبر هاشمی رفسنجانی (انتشار پس از مرگ شهریار)، داشته است.
زندگی:
در تهران از سال 1307 تا 1309 به جلسات احضار روح میرفت (زاهدی، ص 61). در 1319 درویش شد و قرار بود که «خرقه بگیرد و جانشین پیر بشود» (زاهدی، ص 62) ولی به علت شهودی که برایش پیش آمد از این مسیر منصرف شد و در بسیاری از عادات خود تغییر داد، از جمله سهتار را که تا آن زمان مینواخت کنار گذاشت و مواد مخدر را که حدود سی سال به آن معتاد بوده است ترک کرد (زاهدی، ص 62) و بیشتر به قرآن خواندن و عبادت مشغول شد. حال متفاوت شهریار تا حدود سال 1331 ادامه یافت.
شهریار در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در 1367، در مقبرةالشعرا در تبریز دفن شد.
شهریار دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی داشت.(1)
نامگذاری خیابان ها، سالن ها، پارک ها و اماکن عمومی به نام شهریار در کشورهای ماورای قفقاز:
***
***
هـ . ا. سایه
که رام من نشدی آخر ای غزال رمیده
خموش سایه که شعر تو را دگر نپسندم
که دوش گوش دلم شعر شهریار شنیده
***
نیما یوشیج
رنجی است که روزگار می داند چیست
آنی که چو غنچه در گلو خونم از اوست
من دانم و شهریار می داند چیست
***
مفتون امینی
کی رها می سازدت اینگونه آسان شهریار
اولین استاد شعر و آخرین سلطان عشق
هر کجا نام تو در آغاز و پایان شهریار
***
پژمان بختیاری
برخیزد ْآنچه مایة غرور و وقار ماست
گه شهریار پرورد این شهر، گاه شمس
کز نامشان تفاخر ملک و دیار ماست
***
مهرداد اوستا
کرد سرافرازی و نام آوری
شعر همان فتنه و آذرم و راز
کز نگه دوست کند دلیری
***
بیژن ترقی
دوباره بخت ترا در کنار می آید
بگو که عرصة شعر و ادب بپیرایند
که از سواد دل آن شهسوار می آید
***
فریدون توللی
دستانسرای عشق و خداوند چامه ای
از من ترا به طبع گرانمایه، صد درود
ز آنرو، که در بسیط سخنی، پیش جامه ای
***
مهدی اخوان ثالث
نازنینا، تو همان پاک ترین پرتو جامی
ای برای تو بمیرم، که تو تب کردة عشقی
ای بلای تو بجانم، که تو جانی و جهانی
***
فریدون مشیری
اشک مجسمی بود، در چشم روزگار
جان مایة محبت و رقت
ایوای شهریار
***
عمران صلاحی
پادشاه قلعة خاموش روح خویشتن
شهر ویرانی سراسر خانه هایش سوخته
بادهای در به در چرخان و بر در حلقه زن
***
غزال و غزل
این هم از عُمر شبی بود که حالی کردیم
ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب
کز گرفتاری ایام مجالی کردیم
تیر از غمزة ساقی، سپر از جام شراب
با کماندار فلک جنگ و جدالی کردیم
غم به روئین تنی جام می انداخت سپر
غم مگو عربده با رستم زالی کردیم
باری از تلخی ایام به شور و مستی
شکوه با شاهد شیرین خط و خالی کردیم
نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی
وسط ماه تماشای هلالی کردیم
روزة هجر شکستیم و هلال ابرویی
منظر افروز شب عید وصالی کردیم
بر گل عارض از آن زلف طلایی فامش
یاد پروانة زرین پر و بالی کردیم
مکتب عشق بماناد و سیه حجره غم
که در او بود اگر کسب کمالی کردیم
چشم بودیم چومه شب همه شب تا چون صبح
سینه آئینة خورشید جمالی کردیم
عشق اگر عمر نه پیوست بزلف ساقی
غالب آنست که خوابی و خیالی کردیم
شهریار غزلم خوانده غزالی وحشی
بد نشد با غزلی سید غزالی کردیم
***
غزال و غزل
چئویرن: م ـ سیدزاده
بو گئجه باده ایله دفع ملال ائیله میشم،
عؤمرون بیر گئجه سینده بئله حال ائیله میشم.
بیز هارا، تار هارا، یا رب، گئجه مئیخانه هارا؟
اونودوب دردی بو ایّامدا مجال ائیله میشم.
ساقی نین غمزه سی اوخ، مئی جامی اولموش سپریم،
فلکین جؤورو ایله جنگ و جدال ائیله میشم.
مئی دمیر تک ائله ییب جانیمی، غمله ووروشوم،
غم دئمه، دوشمنیمی روستم زال ائیله میشم.
آجی ایامی شیرین ائتمگه سرخوش دولانیب،
کؤنلومو ایندی اسیر خط و خال ائیله میش.
گؤرموشم من اوزونون یاری سینی، تک قاشینی،
ای اوزونده نئجه گؤر سئیر هلال ائیله میش.
گئتمیش هیجران اوروجو گؤرجک هلال قاشلارینی،
بایرام اولموش بو گؤروش عزم و وصال ائیله میشم.
گؤرموشم اوزده او زرّین تئلی پروانه کیمی،
یانمیشام اودلارا، ترک پروبال ائیله میشم.
عشق درسی منه اؤیرتسه ده هیجران غمینی،
عشقه دوشمکله بئله کسب کمال ائیله میشم.
یاتماییب صوبحه کیمی من گئجه گون اوزلو یارین،
سینه سی گوزگوم اولوب، سئیر جمال ائیله میشم.
ساقی نین زلفونه عشق باغلاماسا عؤمرو اگر،
من بئله درک ائله ییب، بؤیله خیال ائیله میشم.
شهریارا غزل ائتمیش منی جئیران، گؤزلیم،
گؤر غزل ایله نئجه صید غزال ائیله میشم
پی نوشت:
1-منبع:
• زاهدی، لطفالله، «بیوگرافی استاد شهریار»، 1337، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 51 تا 68.
• زهری، علی، «به جای مقدمه»، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 37 تا 40.
• مرتضوی، منوچهر، «مقدمه»، تیر 1347، مندرج در دیوان شهریار، جلد اول، چاپ دهم، تهران: انتشارات نگاه و تبریز: انتشارات زرین، صص 23 تا 32.
