...با نسیمی دفتر ایام بر هم میخورد
همیشه هم دنیا اونجوری که ما فکرشو میکنیم و می بینیمش نیست
همیشه هم آدما اونجوری که ظاهرشون نشون میده نیستن
تا کی تو عرض حرکت کنیم و چیزایی که تو طول از نگاهمون دور میمونن رو بهش اهمیت ندیم؟
تا کی گول ظواهر و فریب ناشناخته ها رو می خوریم...؟
بعدشم از دنیا و زمین و زمون و آدماش شاکی میشیم؟
تا کی به کسانی که دنیا رو فقط درظواهر و خوشی ها و راحتی می بینن دل ببندیم؟
این به نظر شما عشقه؟ یا حباب؟ یا خانه ای روی آب؟؟؟
کاش ما ادما ظرفیت درک خوبیهارو واقعا" بیش از اونی که هست داشتیم
جنبه خوبیها رو داشتن رو خدا به هرکسی نداده
برای اونایی که خوب بودن و الان دیگه نیستن ولی خوبیهاشون اونارو موندگار کرده دعا کنیم
اگه اونا برن دنیای بهاریمون یه شبه پائیزی میشه....دلم پره ولی دیگه بغضم نمیذاره چیزی بگم
دوستان داداشم تصادف کرده حالش خوب نیست تو بیمارستانه قراره فردا عملش کنن...براش دعا کنین
ممنون...
بیاین اگه قسم دوستی می خوریم و لاف عاشقی میاییم واسه معشوقمون واقعا" عیار عشقمونو ببریم بالا و با اندک چیزی همه چیزو به هم نریزیم...
این مطلب رو گذاشتم واسه کسی که خیلی لاف عاشقی میومد ولی ...
به قول شاعر حافظ که میگه:
با نسیمی دفتر ایام بر هم میخورد
لانه عاشقی اونم از تارعنکبوت سست تر از آب در اومد...