سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه=چشمان سبز
شاعر و نویسنده طراح و خوشنویس گرافیست و طراح وب
صفحه نخست        عناوین مطالب          نقشه سایت              ATOM            طراح قالب
عاشقانه ترین وب سایت عاشقانه ترین وبلاگ چشمان سبز عاشقانه ترین وبلاگ ایران گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش اومدین امیدوارم از نوشته هام خوشتون بیاد. نظرات و پیشنهاداتتون رو فقط به این شماره پیامک کنین ۰۹۳۷۸۵۲۲۲۳۲
صفحات وبلاگ

عشق یا جنون ؟عشق رابا جنون اشتباه نگیریم

دوستان سلام...

دیشب یکی از بچه ها و رفقا یه کلیپی روی توی گوشیش نشونم داد که واقعا" متأثرم کرد

عاقبت نافرجام یک عشق خیالی و رویایی و درعین حال غیر واقعی...

پسری که خیلی ناجوانمردانه اسید می پاشه روی صورت معشوقه اش برای اینکه با کسی که فکرمیکنه خوشبختش میکنه میخاد ازدواج کنه.

ازاین ماجراهای تأسف بار بارها هممون هم دیدیم هم شنیدیم ولی کی میخاد آخر این قضیه ها باشه خدا میدونه

پسری که روی عشق معشوقه اش قداره می کشه

پسری که بخاطر اینکه به معشوقه اش نمیرسه خودکشی میکنه

دختری که برای انتقام از خیانت عاشقش میره اسیر دام هایی میشه که آخرش مرگه فقط

و کسی که بخاطر اثبات عشق عاشقشو مجبور به هر کاری میکنه

حتی جنایت و قتل

نمیدونم چرا ما ایرونی ها هیچوقت زبون هم رو نمی فهمیم...زبون دل هامونو نمی فهمیم...همو درک نمیکنیم...عشق رو درک نمی کنیم...زندگی رو درک نمی کنیم...خدا رو درک نمی کنیم؟!!!!!! چرا؟

چرا معنی عشق رو با "جنون " عوضی گرفتیم؟

چطور دلمون میاد به خودمون بگیم عاشق؟ بعد چشمامونو ببندیم و هر بلایی که دوست داریم ناجوونمردانه سر عشقمون بیاریم؟!؟ چه جوری؟

چرا همش می زنیم به بیراهه ای که جز ندامت و پشیمونی آخرش چیزی عایدمون نمیشه؟ چرا؟

دلم میخاست داستانی ساخته می شد از عاشقی لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد

کاشکی عاشقای امروزی ما اونروزی بودن...کاشکی عاشقامون..معشوقه هامون افسانه ای بودن...اما بودن

بخدا دل زمونه هم از قحطی همچین عاشق و معشوقایی خونه...

یه داستان در ادامه مطلب هست...پیشنهاد میکنم حتما" بخونین ..بد نیست



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

          
شنبه 92 اسفند 10 :: 9:35 صبح

تعریف جدید عشق:


از بچه خواهرم که پنج سالشه پرسیدم:

زندگی بدون " عشق" مث چی میمونه؟؟؟؟

گفت: مث غذاخوردن بدون قاشق و چنگاله؟؟

ازاین جوابش تعجب کردم و پرسیم: حالا چرا قاشق؟ چه ربطی داشت؟

جوابم گفت : ربطش توارتباطشه...

آخه من هیچوقت نمیذارم با قاشق و چنگال من کسی غذابخوره

......................

توی این جواب ساده و بدون تفکر ولی فیلسوفانه ی این بچه موندم که دیگه چی بگم؟

نظر شما چیه عزیزان؟




موضوع مطلب : عاشقی, زندگی عاشقانه, عشق مادرانه, تعریف عشق, درباره ی عشق, عشق کودکی, عشق چیست؟, عشق من و تو, مهشوق واقعی, عاشقانه ترین وبسایتها

          
چهارشنبه 92 شهریور 20 :: 4:22 عصر

پیوندها
لوگو
به وبلاگ من خوش اومدین
امیدوارم از نوشته هام خوشتون بیاد.
نظرات و پیشنهاداتتون رو فقط به این شماره پیامک کنین
۰۹۳۷۸۵۲۲۲۳۲
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 43
  • بازدید دیروز: 86
  • کل بازدیدها: 3422020
امکانات جانبی